جنبش آزادی قلم

نشریه الکترونیکی جنبش آزادی قلم

جنبش آزادی قلم

نشریه الکترونیکی جنبش آزادی قلم

جنبش آزادی قلم

شروع به نوشتن مرا آرام می کند دغدغه های درونی مرا بیرون می ریزد اگر این طریق آرامش بخش ما را نمی پسندید ما واقعا از شما پوزش می خواهیم لطفا یا تحمل فرمائید یا از وبلاگ های دوستان دیگر دیدن فرمائید.این جنبش به صورت خود جوش و سر آغازش از درون خودمان می باشد و وابسته به هیچ نهاد یا حزب و جریان سیاسی و یا تفکرات سلطه جویانه نمی باشد.
کانال تلگرام جنبش آزادی قلم : freepenmovement@

طبقه بندی موضوعی

۲۷ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «آزادی قلم» ثبت شده است

شاید این سیاست غلط و بسیار خطرناک که هر دو طرف راه انداخته اند و مردم را به جام هم انداخته اند به عنوان تحت تعقیب و یا شناسایی اغتشاش گران و یا بسیجی و نظامی ها برای کشت و کشتار بسیار خطرناک تر از سرنگونی باشد . خواهشا مسولین دقت کنند که چه آتشی برافروخته خواهد شد و حتما این موارد را پیگیری کنند تا جنگ های خانه به خانه ایجاد نشود.

نمونه از سایتی که متاسفانه نیروی انتظامی ایجاد کرده تا هر کس با هر نیتی تصویر افراد را اپلود کند واقعا برای کشوری که دم از دموکراسی و آزادی می زند این کار بعید است آیا به این نیز فکر نکرده اید که با راه اندازی این گونه روش ها در مقابله با آن هم شاید روش های بدتری ایجاد شود تا کجا می خواهیم اینگونه جلو بریم؟

  • آراز شاه

به خبری که کانال شرق یا همون روزنامه شرق پخش کرده توجه کنید.

کتاب «آتش و خشم در کاخ سفید» که به نقد عملکرد ترامپ در سال اول ریاست‌جمهوری می‌پردازد بلافاصله پس از عرضه، پرفروش‌ترین کتاب روز آمریکا شد.

خوب یک سوال احتمال داره حتی بیش از یک نفر هم موافق ترامپ هم در نظام شیطانی امریکا وجود دارد چرا طرح از بین بردن نویسنده این کتاب یا اصلا تعطیل کردن انتشاراتی که این کتاب را پخش کرده است اتفاق نیفتاده است.یعنی مردمانش عاقل هستند و نظام حکومتی آنها بد هستند .خوب یه سوال در ایران هم این اتفاق بیفتد آیا مردم آگاه نمی روند انتشارات را به آتش بکشند؟این سوالی است که واقعا ذهنم را درگیر کرده است .راستی چرا یه کتاب مخالف در ایران نیست.یعنی حتی یک نفر هم نیست؟یعنی با خدا بزرگ منان هم انسان ها مخالف هستند و برایش شریک میگیرند که کافر محسوب می شوند ولی عجیب است در کشور من هیچ مخالفی وجود ندارد.

  • آراز شاه

شکر خدای بزرگ و منان که ایران به حکومت باز گشت و آرامش در خیابان ها و شهرهای ایران برقرار شد و اختشاش گران و بیگانگان در ایران دستگیر شده اند همه اینها سجده شکر دارد و خدا شکر که دیگر هیچ مشکلی در کشور نداریم و می توانیم طرح استعفای سران فتنه یا زندانی کردن و یا تسویه حساب های سیاسی را به راحتی و با ارتباط با جریان های اختشاش ها و اعتراضات داشته باشیم .ولی هیچ گاه نمی خواهیم بپذیریم که مردم خواسته هایی داشته اند که بیرون آمده اند و به فکر راه کاری برای ارائه راحت و بدون ترس و وحشت خواسته های آنها نیستیم .راستی خود جوش بودن را باید چگونه معنی کرد و اینکه من هزینه حتی نوشتن یک پلاکارد و خرید یک پرچم را از جیبم بدهم یا از نهاد ساماندهی کننده دریافت کنم؟

  • آراز شاه

تا کی از پیکره این جامعه سهم می خواهیم ؟ تا کی به دنبال مقصر کردن دیگران و خوب جلوه دادن خود هستیم ؟ کجای دنیای تاکید کرده است که ما برترین هستیم و دیگران حق صحبت ندارند؟بازار داغ اعتراض های مردمی یا ارازل اوباش یا هر ترفند دیگر برای مقصر سازی تا کی باید ادامه پیدا کند؟همه این سوالات است که نیاز نیست به دنبال پشت پرده گشت یا تقصیر این جناح یا آن جناح انداخت در هر تظاهراتی باید قبول کنیم عده ای سو استفاده گر هستند ولی چرا این گونه اعتراضات حادث شده و چرا باید قبول نداشته باشیم که درصد بیشتر مردم در کشور واقعا نیاز دارند که رفاه یا آرامش را به مانند افراد حکومتی و دولتی تجربه کنند آیا تا به حال فکر کرده اید که فرق میان شما و دیگر افراد جامعه در چیست؟ چرا گرانی برای آنها تاثیر دارد و برای حکومتی ها تاثیر چندانی ندارد؟این سوالاتی است که مردم از آن دست به فریاد آورده اند چرا نمی خواهیم قبول کنیم که مقصر خودمان هستیم .برای برون رفت از این حوادث راه چاره نکنید با بستن چند کانال و دستگیری عده ای این جریانات در ایران به فراموشی منجر می شود ولی برای آینده چه در فکر داریم چرا جامعه نباید بداند که آزادی مفهومی والایی به نام آگاهی دارد آزادی برای هر انسان تعریف خاصی است ولی هدف آن پذیرفتن این خواسته است که بدانیم آنچه نمی دانیم تا برسرمان نیاید آنچه نباید بیاید.

  • آراز شاه

راستش باید قبول کنیم که تظاهراتی بسیار گسترده اتفاق افتاد و نمی شود باور کرد که عده ای ارازل و اوباش باشند یا همان قضیه خس و خاشاک زیرا که آینده نشان داده همه مردم هستند. در مورد آتش زدن و تخریب هم باید بگویم هر تجمع و اعتراضی اگر پاسخگو نداشته باشد سر آخر باید تخلیه شود و این را هم همه می دانند نباید نادیده گرفته شود و همیشه افرادی ناراحت هم وجود دارند که از این مه آلودی جریان ها سو استفاده می کنند و قضیه را شخصی می کنند ولی اکنون که تلنگر را مشاهده کردیم باید به فکر بیفتیم که چگونه به حرف مردم گوش کنیم .شاید ایده همین نمایندگان مجلس و وکلای مردم راه کار خوبی باشد ولی متاسفانه دیگر هیچ اعتمادی میان افراد و وابستگان حکومتی نمانده است این را به طور جد می دانند و شاید باور هم دارند که هیچ اعتمادی میان جکومت و مردم و مردم و دولت و اصلا هر تجلی از حکومت نمانده است و حال چکار باید کرد.اول از همه باید قبول کنیم که این گره که چندین سال است هر دولتی آمده و رفته گره را باز نکرده بلکه گره ای را هم به آن اضافه کرده است و باید قبول کنیم که زمان می خواهیم تا باز این اعتماد ایجاد شود . ثانیا اگر اجازه دهیم مردم آزادانه جوامع و اجتماعات خود را ایجاد کنند و به انسجام درونی برسند شاید توسعه هم ایجاد شود تا زمانی که مردم در تعامل اعتقادات و افکار نباشند همه نگاه ها به دست دولت برای رفع مشکلات دوخته خواهد شد . ثالثا سیستم و قانون را فراتر از هر نگاه و جناح بدانیم و قبول این مشکل را بکنیم که مردم تقصیری نداشته اند و این حکومت بود که واقعا مشکلات را ایجاد کرده است و مقصر را نه دولت بدانند و نه مردم باید قبول کنیم که قانون اجرا نمی شود. اجازه بدهیم مردم آزادانه انتقاد کنند تا جامعه شناسان با تحلیل جامعه مشکلات را رصد کنند و شاید دولت مرد ها غیر کار های دیگر اقتصادی به فکر مردم هم باشند . هیچ گروهی یا مردم کشوری دوست ندارد جامعه اش با اختشاش مواجه شود و یا نا امنی ایجاد شود ولی باز هم مردم نیستند بله حکومت باید بداند مشکل را بروی مشکل تل انبار نکند تا روزی آمد هایی بیاییند و سو استفاده کنند.تنها راه بیرون رفت از بحران واقعا جدی اول باور کردن بحران و اینکه مردم آزاد باشند آزاد ، آزاد ، آزاد حالا شما آزادی را بی حجابی تعریف می کنید و یا آزادی را آگاهی از وضع موجود و اجازه اظهار نظر.

  • آراز شاه

در ساعت پایانی شب  9 دی ماه 1396 براساس نمی دانم هر چیزی تلگرام قبول کرد که آمد نیوز را بلاک کند آنقدر بعضی ها خوشحال و شاد شدند که شاید در این 40 سال اینقدر خوشحال نشده بودند شاید ایران به حکومت باز گردانده شد .کاش برای اینکه همیشه ایران را برای ایرانی نگاه داریم شادی و خوشحالی را نیز در چهره مردمش بخواهیم کمی گوش کردن به حرف مردم را یاد بگیریم قبول کنیم که ایران برای مردمانش است و قبول کنیم حکومت برای مردم است قبول کنیم امانت را امین باشیم  و این را که اصلی ترین مسله است بدانیم و آویزه گوش کنیم مردم از همه چیز و هرکاری خبر دارند اما چاره چیست و دست به دامان آمد نیوز ها یا نیامده نیوز های دیگر می شوند  که درک از درد دارند و یک شبه حرکت روزگار را معکوس می کنند.دلیل اینکه یک گروه تلگرامی با هر پس زمینه و تکیه گاهی رو بروی قدرتی به مانند حکومت ایستاد شاید دردهایی از میان هزاران درد را درک کرده بود و درمیان موج سواری درد ها را انعکاس می داد ولی کجاست آن انعکاس های حکومت که اکنون با رفت و آمد های کانال ها متزلزل نشود.راستی بازار داغ مقصر سازی از فردا آغاز خواهد شد و مثل همیشه اسرایل آمریکا و انگلیس عربستان سعودی امارت و فرانسه و الی ماشاله 

یک بار هم بیدار بشویم فقط یک بار

آراز شاه

  • آراز شاه

کاش می‌شد معجزه‌ای می‌توانست اتفاق بیفتاد و مردم ریشه‌های گرانی، فقر، بیکاری، تورم، رکود اقتصادی، از بین رفتن سپرده‌هایشان در صندوق‌های موسسات مالی، ورشکستگی صندوق‌های بازنشستگی، بی‌آبی، آلودگی هوا، از بین رفتن جنگل‌ها، خشک شدن دریاچه اورمیه، تخریب هولناک محیط زیست کشور، زلزله، ناامیدی جوانان و فارغ‌التحصیلان برتر دانشگاه‌های کشور، افزایش اعتیاد، فحشا، خشونت و سایرمصیبت‌ها و بلیه‌های سیاسی، اجتماعی و اقتصادی کشور را به پای بی‌کفایتی و مدیریت ناتوان روحانی و دولتش می‌نوشتند. به خیا بان‌ها ریخته و شعار «مرگ برروحانی» سر می‌دادند. البته اگر شعارهای «مرگ بر آمریکا»، «مرگ برانگلیس»، «مرگ برفتنه‌گر» هم سر می‌داندند که دیگر نورعلی‌نور می‌شد و تندروها به وجد در می‌آمدند.mall_blue_diamond:اما در دنیای واقعی معجزه‌ها کمتر اتفاق می‌افتند. نه اینکه روحانی کارنامه خیلی موفقی داشته، اما به سختی می‌توان به مردم القا کرد که اگر بودجه جنگل‌داری یا محیط زیست کشور بر روی هم به ۸۰۰میلیارد تومان در سال هم نمی‌رسند اما در عوض بودجه موسسات تبلیغی–فرهنگی حوزوی ده برابر جنگل‌بانی و محیط زیست است، مقصرش روحانی است.
اگر از بودجه ۳۸هزار میلیارد تومانی عمرانی کشور، تا پایان آبان‌ماه فقط ۸هزار میلیارد آن هزینه شده و مابقی را دولت نداشته که هزینه نماید، مقصرش صرفا دولت روحانی نیست. صد البته که روحانی و دولتش هم بی‌تقصیر نیستند. اما قصورش بیشتر از این بابت است که وقتی روحانی در تلویزیون ظاهر می‌شود بجای صحبت‌های سطحی، کانه مخاطبینش کودکان دوره ابتدایی هستند، به طرح مسائل جدی و واقعی کشور نمی‌پردازد، به مردم نمی‌گوید که چقدر از درآمدهای کشور در کنترل قوه مجریه است و یا چه میزان فرمان سیاست خارجی و رابطه با دنیا در دوست روحانی، تا برسیم به سیاست‌ها و تصمیمات کلان دیگر اقتصادی، سیاسی و اجتماعی کشور.

این هم حکایتی است که سیاست های مالی، پولی، اقتصادی، نظامی، روابط خارجی و تصمیمات مهم کشور در اختیار رئیس‌جمهور نیست یا اختیارات وی در اتخاذ آنها محدود است، اما درعوض وقتی مشکلات و بحران در مملکت ظاهر می‌شود انگشت اتهامات به سمت دولت گرفته می‌شود و قوه مجریه صرفا می‌بایستی پاسخگو باشد.

صادق زیبا کلام

8 دی ماه 1396

  • آراز شاه

هیچ علاقه ای به انقلاب نداریم .در انقلابی که بر سر ما گذشت درس های گوناگونی نیز از سر ما گذشت افرادی که انقلاب کرده اند حال نیستند نخبگان سیاسی و علمی کجا هستند و انقلاب برای آنهایی ماند که نداشتند چیزی که نثار کنند ولی حال صاحب آن هستند ما انقلاب نمی خواهیم زیرا انقلاب باز هم عقب گردی ایجاد خواهد کرد پس افرادی که انقلابی رفتار می کنند و انتقادات تخریبی را اغاز کرده اند باید جوانان ما بدانند که انقلاب راه کار نیست دیگه در کشور نخبه ای وجود ندارد تا قربانی شود رو به نابودی خواهیم رفت اگر انقلابی شود.انقلاب جدید نمی خواهیم

  • آراز شاه

زمانی که از تلاقی صحبت به میان می آید ذهن نا خود آگاه در انتهای آگاهی های خود موضوعی را پوشش می دهد که تلاقی میان چه و تلاقی در چه زمانی و چه مکانی و برای چه ؟تلاقی را مفهومی بیشتر برای ما تشریح می کند که 2 یا چند نخ به صورت موازی به سمت و سویی در حرکت هستند به مثال 2 خط موازی که به نوعی در بی نهایت با هم تلاقی پیدا خواهند کرد و شاید در تلاقی نقطه مشترکی ایجاد شود و با اینکه از هم دور می شوند ولی باز به عقب برگردنند دیگر با هم نقطه مشترک دارند .با مقدمه ذکر شده مفهوم این مقاله را بیشتر تشریح می کنم.

از دیرباز دنیای که در آن حضور داریم و تفکرات انسان ها واقعیت ها را ساخته اند مانند رویایی واقعی دنیای حاضر را رقم زده است .که هر فکری در آن دنیای جدیدی را تولید می کند و به نسبت تفکرات نیز تفکرات گوناگونی رشد و نمو پیدا کرده است و شاید به جرات قبول کرد که هیچ تفکری با تفکری کنار دستی خود مشابه نیست یعنی ما در اصل دارای تفکرات موازی هستیم.و حال با این همه خطوط موازی دسته بندی خطوط فقط براساس دیدگاه های مشترک از نوع تمایل به تفکرات ممکن می شود . برای این منظور می توان دو دسته بسیار کلی برای تمامی تفکرات متصور شد که اولی عقل و دومی دین می باشد حال به بیان این دو دسته و حادث شدن تلاقی میان این دو می پردازیم که باید قبول کنیم از تاریخ بشر تمامی تعلیمات بر این دو اصل به پیش رفته است و نیست دسته تفکری که در قالب این دو دسته جای نداشته باشد اگر عمیقر به موضوع بنگریم این دو نیز هیچ گاه در تلاقی نبوده اند که دسته عقل همیشه مدعی بود که دین در قالب عقل گنجانده شده است و دین نیز بر این اصل پایبند است که عقل در قالب دین دارای معنی و مفهوم می باشد و این دو خط موازی همیشه و هر لحظه اقدام به نفی و یا تائید هم داشته اند و 2 فدرت که هر دو در صدد تسهیل امور اجتماعی ، سیاسی و اقتصادی و هر اموری که می توان در مورد انسان باشد را تعریف کرد.شاید نقطه تلاقی را انسان فرض کرد که هر دو هدف وواحدی دارند که برای انسان یک آرمان سازی انجام دهند ولی با مشاهده از دید بالا می توان درک کرد که انسان ها تفکراتی دارند که باعث شده 2 قدرت رشد و نمو پیدا کرده و این حلقه تکرار دارای حلقه هایی هست که خودش حلقه را می گرداند و حلقه ها درون حلقه هایی هستند که تفکرات انسان ها درون آن به سوی بی نهایت سوق داده می شوند در اصل حلقه های تو درو توی که بی نهایت بار در حال چرخ هستند و نمی توان این حلقه ها را باطل فرض با فرض اینکه بی نهایت وجود ندارد ولی باید قبول کنیم که متغییر های این حلقه ها انسان ها هستند و انسان ها هم یعنی فکر و تفکراتشان.پس نقطه تلاقی میان عقل و دین در کجا خواهد بود ؟

بر اساس مطالب بالا به سه اصل خواهیم رسید که به شرح زیر می باشد . اول : تفکرات انسان ها منشا اصلی 2 دسته یعنی عقل و دین هستند ب:عقل مدعی است که دین درون عقلانیت تجلی می کند و دین نیز ادعای این را دارد که عقل در کالبد دین مفهوم پیدا می کند ج:عقل و دین هیچ گاه به تنهایی نمود نداشته اند

حال فرضیه ما که تلاقی عقل و دین کجاست به مرحله ای رسیده است که باید در آغاز منشا این مجادلات را بررسی نمود.

به تدریج این مقاله بروز رسانی خواهد شد لطفا با نظرات خود ما را بیشتر راهنمایی فرمائید.

  • آراز شاه

حباب،تعریفی که در میان عام مردم می تواند جایگاهی بسیار سهل داشته باشد و هر کسی می تواند تعریفی کلی برایش بگوید.ولی چرا حباب برای من تعریف دیگر پیدا کرده است سوالی است که در این مقاله به آن پرداخته ام.

در تمامی تعاریف یاد شده از حباب نقش نیروی به نام هوا یا هر گاز دیگر که وجود دارد ولی وجود آن ملموس نیست مطرح می شود یعنی اینکه یا خاصیت آن و یا ماهیت آن به نوعی است که این نیرو در ذات خودقدرتی پنهان دارد که قابل مشاهده نیست ولی می تواند بر درون جسمی تاثیر بگذارد و باعث متورم شدن آن بشود یا در اصطلاح آن را باد کند و این مقدار نیرو به قدری بشود که جسم به حالت منبسط شده برسد و بترکت.و نیرو آزاد شده و ناپدید بشود و در اصل جسمی که نیرو به آن وارد شده دیگر در محل خود نیست و شاید به محل دیگری بر اثر این انبساط تغییر مکان داده است شاید بتوان همین حباب سازی با صابون را مثال زد ولی سر آخر ناپدید شدن حباب ها فقط بروی خود لایه های صابون تاثیر می گذارند و نه بر روی هوا که نیروی است که وارد شده است.با مقدمه بالا می خواهم رابطه شبکه های اجتماعی و حباب این مقاله را بیشتر مورد کاوش قرار دهم.

وجود شبکه های اجتماعی در جامعه زمانی رنگ و بو خاصی می گیرد زمانی که افراد آن جامعه در کش و قوس درون جامعه ای خود دچار مشکل شده و به دنیایی بیرون فرار کنند این دنیای بیرون اغلب خلوتگاه ذهن و فکر هر بشری بده و یا می تواند جامعه های آزاد که شاید کنترل بروی آنها کم بوده جلوه کند.در کشور ایران جامعه که تشکل های اجتماعی و گروه ها و حزب ها در کل جایی که بتوان آنجا رفت و چند همفکر پیدا کرد و به بحث و جدل پرداخت یا وجود دارند با کنترل و نظارت و یا وجود ندارد که در این فقدان اجبارا به جمع های خانوادگی ، میهمانی و اتوبوس و یا تاکسی ها رخنه می کند . در مورد دوم  تنش های فردی به وجود آمده ولی همان جا هم تمام می شود و به نوعی می توان تخلیه فردی نامید و اغلب بدون نتیجه به اتمام می رسد ولی نتیجه آن تاثیرات فردی داشته و فرد را با انباشتی از سوال های بی جواب با چالش هایی رو برو می سازد برای کنترل این گونه افراد احزاب و گروه ها و تشکل ها با کمی مطالعه و جمع آوری اندیس های یاد شده می توانند عضو گیری داشته و برای خود افراد را سازماندهی کنند.در این میان با توسعه رو به پیشرفت علم ، ساخت دنیای های امن نیز رو به رشد بوده است که می توان افراد دسته دومی را در محفلی  جمع کرد و بر اساس تفکرات بی هدف که با بیان نظرات خود پالس های برای اندیس گذاری بروی آنها تولید می کنند مورد هدف قرار داد و در شبکه های اجتماعی سازماندهی کرد.

بعد از عضو گیری و سازماندهی این افراد سردرگم شبکه های اجتماعی به مانند حبابی که با نیروی خود این افراد سردرگم ایجاد شده اند رشد می کنند و به مرحله ای می رسد که ارضای تفکرات این نوع افراد دیگر با این شبکه ها مقدور نیست .ولی می توان این حباب ها را به نوعی ایزوله کرد و کنترل کرد برای این منظور می توان به حدی رساند که در آستانه متلاشی شدن بوده ولی در همین مرحله فریز کرد و نگاه داشت تا بتوان در مواقع ضروری که در ادامه ،بحث خواهد شد استفاده برد .اگر بخواهیم بهتر بیان کنیم در اصل افراد در شبکه های اجتماعی در حلقه ای بی نهایت گیر افتاده اند که با انبوهی از اطلاعات مواجه اند و هر لحظه به این اطلاعات اضافه شده و همین سیاست در اصل روش کنترلی می باشد که انبوه اطلاعات درست و یا نادرست آن به عهده خود فرد می باشد و تمیز دهنده کسی نیست جز فرد، این یعنی وجود یک روند باطل برای تشخیص زمان دقیق برای حرکت ، فرد هیچ گاه نمی داند که درست و یا نادرست این فرایند کجا پنهان شده است و کی باید اقدامی عملی انجام دهد و سردرگمی خود را با مطالب و اطلاعات تسکین می دهد و این یعنی حلقه که درون حباب ایجاد شده و برخی اوقات به دیوار حباب برخورد می کند و دوباره به درون  آن کشیده می شود یعنی مرزی که شکست آن و رهایی از آن به همین سادگی امکان پذیر نیست در اصل ترکیدن و یا ترکاندن حباب ترسی ایجاد کرده است که عملا نزدیک شدن به مرزهایش را نا ممکن می سازد .

این حباب ها ساخت دست بشر هستند و به راحتی می توان ایجاد و یا ناپدید شوند به نوعی حباب های کنترل شده که با نام شبکه های اجتماعی تعریف می شوند که به عنوان ابزار دست قدرت هایی که می توانند به هر سو سمت دهی کنند در این فرایند افرادی نیز هستند که در حباب های یکدیگر به دام می افتند و اقدام به عضو گیری داخل حبابی می کنند که می تواند به follower های آنها اشاره کرد این افراد در اصل هویت سازی را انجام می دهند که در بیشتر مواقع خود نوعی نیستند و با سمت دهی هم حباب های خود تغییر هویت می دهند و سعی دارند شخصیت حبابی خود را حفظ کنند و حتی برای شخیصت که به تازگی ایجاد کرده اند هزینه نیز پرداخت نمایند.

این حباب هر لحظه می تواند متلاشی شود و افراد خود را به جامعه تحویل دهد افرادی که تحت تاثیر گاز درون حباب ها مسموم شده اند و حال جامعه باید پذیرا این افراد باشند برای همین منظور جامعه با سرعت لاک پشتی خود مسیر توسعه را طی نموده است باید پذیرایی دنیای دیگری باشد که از آینده با حال برگشته اند آینده ای که بهترها و بدترین ها را دیده و شنیده ولی لمس نکرده است.

اگر می خواهیم دنیا را آهسته و آرام به پیش ببریم باید بدانیم جامعه رکن اصلی آن بوده و اینکه جامعه لاک پشتی ما نیاز به جامعه دارد که گروه ها ، تشکل ها و احزاب و هر آنچه که می توان نام جامعه نامید که حق ایجاد تفکرات هم سو داشته باشد و  حق دیگر که تنوع تفکرات و چند صدایی باید وجود داشته باشد نه یک صدایی برای همه با یک نوع تفکر.

آراز شاه

16/9/96

  • آراز شاه