جنبش آزادی قلم

نشریه الکترونیکی جنبش آزادی قلم

جنبش آزادی قلم

نشریه الکترونیکی جنبش آزادی قلم

جنبش آزادی قلم

شروع به نوشتن مرا آرام می کند دغدغه های درونی مرا بیرون می ریزد اگر این طریق آرامش بخش ما را نمی پسندید ما واقعا از شما پوزش می خواهیم لطفا یا تحمل فرمائید یا از وبلاگ های دوستان دیگر دیدن فرمائید.این جنبش به صورت خود جوش و سر آغازش از درون خودمان می باشد و وابسته به هیچ نهاد یا حزب و جریان سیاسی و یا تفکرات سلطه جویانه نمی باشد.
کانال تلگرام جنبش آزادی قلم : freepenmovement@

طبقه بندی موضوعی

۶ مطلب در آذر ۱۳۹۶ ثبت شده است

هیچ علاقه ای به انقلاب نداریم .در انقلابی که بر سر ما گذشت درس های گوناگونی نیز از سر ما گذشت افرادی که انقلاب کرده اند حال نیستند نخبگان سیاسی و علمی کجا هستند و انقلاب برای آنهایی ماند که نداشتند چیزی که نثار کنند ولی حال صاحب آن هستند ما انقلاب نمی خواهیم زیرا انقلاب باز هم عقب گردی ایجاد خواهد کرد پس افرادی که انقلابی رفتار می کنند و انتقادات تخریبی را اغاز کرده اند باید جوانان ما بدانند که انقلاب راه کار نیست دیگه در کشور نخبه ای وجود ندارد تا قربانی شود رو به نابودی خواهیم رفت اگر انقلابی شود.انقلاب جدید نمی خواهیم

  • آراز شاه

زمانی که از تلاقی صحبت به میان می آید ذهن نا خود آگاه در انتهای آگاهی های خود موضوعی را پوشش می دهد که تلاقی میان چه و تلاقی در چه زمانی و چه مکانی و برای چه ؟تلاقی را مفهومی بیشتر برای ما تشریح می کند که 2 یا چند نخ به صورت موازی به سمت و سویی در حرکت هستند به مثال 2 خط موازی که به نوعی در بی نهایت با هم تلاقی پیدا خواهند کرد و شاید در تلاقی نقطه مشترکی ایجاد شود و با اینکه از هم دور می شوند ولی باز به عقب برگردنند دیگر با هم نقطه مشترک دارند .با مقدمه ذکر شده مفهوم این مقاله را بیشتر تشریح می کنم.

از دیرباز دنیای که در آن حضور داریم و تفکرات انسان ها واقعیت ها را ساخته اند مانند رویایی واقعی دنیای حاضر را رقم زده است .که هر فکری در آن دنیای جدیدی را تولید می کند و به نسبت تفکرات نیز تفکرات گوناگونی رشد و نمو پیدا کرده است و شاید به جرات قبول کرد که هیچ تفکری با تفکری کنار دستی خود مشابه نیست یعنی ما در اصل دارای تفکرات موازی هستیم.و حال با این همه خطوط موازی دسته بندی خطوط فقط براساس دیدگاه های مشترک از نوع تمایل به تفکرات ممکن می شود . برای این منظور می توان دو دسته بسیار کلی برای تمامی تفکرات متصور شد که اولی عقل و دومی دین می باشد حال به بیان این دو دسته و حادث شدن تلاقی میان این دو می پردازیم که باید قبول کنیم از تاریخ بشر تمامی تعلیمات بر این دو اصل به پیش رفته است و نیست دسته تفکری که در قالب این دو دسته جای نداشته باشد اگر عمیقر به موضوع بنگریم این دو نیز هیچ گاه در تلاقی نبوده اند که دسته عقل همیشه مدعی بود که دین در قالب عقل گنجانده شده است و دین نیز بر این اصل پایبند است که عقل در قالب دین دارای معنی و مفهوم می باشد و این دو خط موازی همیشه و هر لحظه اقدام به نفی و یا تائید هم داشته اند و 2 فدرت که هر دو در صدد تسهیل امور اجتماعی ، سیاسی و اقتصادی و هر اموری که می توان در مورد انسان باشد را تعریف کرد.شاید نقطه تلاقی را انسان فرض کرد که هر دو هدف وواحدی دارند که برای انسان یک آرمان سازی انجام دهند ولی با مشاهده از دید بالا می توان درک کرد که انسان ها تفکراتی دارند که باعث شده 2 قدرت رشد و نمو پیدا کرده و این حلقه تکرار دارای حلقه هایی هست که خودش حلقه را می گرداند و حلقه ها درون حلقه هایی هستند که تفکرات انسان ها درون آن به سوی بی نهایت سوق داده می شوند در اصل حلقه های تو درو توی که بی نهایت بار در حال چرخ هستند و نمی توان این حلقه ها را باطل فرض با فرض اینکه بی نهایت وجود ندارد ولی باید قبول کنیم که متغییر های این حلقه ها انسان ها هستند و انسان ها هم یعنی فکر و تفکراتشان.پس نقطه تلاقی میان عقل و دین در کجا خواهد بود ؟

بر اساس مطالب بالا به سه اصل خواهیم رسید که به شرح زیر می باشد . اول : تفکرات انسان ها منشا اصلی 2 دسته یعنی عقل و دین هستند ب:عقل مدعی است که دین درون عقلانیت تجلی می کند و دین نیز ادعای این را دارد که عقل در کالبد دین مفهوم پیدا می کند ج:عقل و دین هیچ گاه به تنهایی نمود نداشته اند

حال فرضیه ما که تلاقی عقل و دین کجاست به مرحله ای رسیده است که باید در آغاز منشا این مجادلات را بررسی نمود.

به تدریج این مقاله بروز رسانی خواهد شد لطفا با نظرات خود ما را بیشتر راهنمایی فرمائید.

  • آراز شاه

حباب،تعریفی که در میان عام مردم می تواند جایگاهی بسیار سهل داشته باشد و هر کسی می تواند تعریفی کلی برایش بگوید.ولی چرا حباب برای من تعریف دیگر پیدا کرده است سوالی است که در این مقاله به آن پرداخته ام.

در تمامی تعاریف یاد شده از حباب نقش نیروی به نام هوا یا هر گاز دیگر که وجود دارد ولی وجود آن ملموس نیست مطرح می شود یعنی اینکه یا خاصیت آن و یا ماهیت آن به نوعی است که این نیرو در ذات خودقدرتی پنهان دارد که قابل مشاهده نیست ولی می تواند بر درون جسمی تاثیر بگذارد و باعث متورم شدن آن بشود یا در اصطلاح آن را باد کند و این مقدار نیرو به قدری بشود که جسم به حالت منبسط شده برسد و بترکت.و نیرو آزاد شده و ناپدید بشود و در اصل جسمی که نیرو به آن وارد شده دیگر در محل خود نیست و شاید به محل دیگری بر اثر این انبساط تغییر مکان داده است شاید بتوان همین حباب سازی با صابون را مثال زد ولی سر آخر ناپدید شدن حباب ها فقط بروی خود لایه های صابون تاثیر می گذارند و نه بر روی هوا که نیروی است که وارد شده است.با مقدمه بالا می خواهم رابطه شبکه های اجتماعی و حباب این مقاله را بیشتر مورد کاوش قرار دهم.

وجود شبکه های اجتماعی در جامعه زمانی رنگ و بو خاصی می گیرد زمانی که افراد آن جامعه در کش و قوس درون جامعه ای خود دچار مشکل شده و به دنیایی بیرون فرار کنند این دنیای بیرون اغلب خلوتگاه ذهن و فکر هر بشری بده و یا می تواند جامعه های آزاد که شاید کنترل بروی آنها کم بوده جلوه کند.در کشور ایران جامعه که تشکل های اجتماعی و گروه ها و حزب ها در کل جایی که بتوان آنجا رفت و چند همفکر پیدا کرد و به بحث و جدل پرداخت یا وجود دارند با کنترل و نظارت و یا وجود ندارد که در این فقدان اجبارا به جمع های خانوادگی ، میهمانی و اتوبوس و یا تاکسی ها رخنه می کند . در مورد دوم  تنش های فردی به وجود آمده ولی همان جا هم تمام می شود و به نوعی می توان تخلیه فردی نامید و اغلب بدون نتیجه به اتمام می رسد ولی نتیجه آن تاثیرات فردی داشته و فرد را با انباشتی از سوال های بی جواب با چالش هایی رو برو می سازد برای کنترل این گونه افراد احزاب و گروه ها و تشکل ها با کمی مطالعه و جمع آوری اندیس های یاد شده می توانند عضو گیری داشته و برای خود افراد را سازماندهی کنند.در این میان با توسعه رو به پیشرفت علم ، ساخت دنیای های امن نیز رو به رشد بوده است که می توان افراد دسته دومی را در محفلی  جمع کرد و بر اساس تفکرات بی هدف که با بیان نظرات خود پالس های برای اندیس گذاری بروی آنها تولید می کنند مورد هدف قرار داد و در شبکه های اجتماعی سازماندهی کرد.

بعد از عضو گیری و سازماندهی این افراد سردرگم شبکه های اجتماعی به مانند حبابی که با نیروی خود این افراد سردرگم ایجاد شده اند رشد می کنند و به مرحله ای می رسد که ارضای تفکرات این نوع افراد دیگر با این شبکه ها مقدور نیست .ولی می توان این حباب ها را به نوعی ایزوله کرد و کنترل کرد برای این منظور می توان به حدی رساند که در آستانه متلاشی شدن بوده ولی در همین مرحله فریز کرد و نگاه داشت تا بتوان در مواقع ضروری که در ادامه ،بحث خواهد شد استفاده برد .اگر بخواهیم بهتر بیان کنیم در اصل افراد در شبکه های اجتماعی در حلقه ای بی نهایت گیر افتاده اند که با انبوهی از اطلاعات مواجه اند و هر لحظه به این اطلاعات اضافه شده و همین سیاست در اصل روش کنترلی می باشد که انبوه اطلاعات درست و یا نادرست آن به عهده خود فرد می باشد و تمیز دهنده کسی نیست جز فرد، این یعنی وجود یک روند باطل برای تشخیص زمان دقیق برای حرکت ، فرد هیچ گاه نمی داند که درست و یا نادرست این فرایند کجا پنهان شده است و کی باید اقدامی عملی انجام دهد و سردرگمی خود را با مطالب و اطلاعات تسکین می دهد و این یعنی حلقه که درون حباب ایجاد شده و برخی اوقات به دیوار حباب برخورد می کند و دوباره به درون  آن کشیده می شود یعنی مرزی که شکست آن و رهایی از آن به همین سادگی امکان پذیر نیست در اصل ترکیدن و یا ترکاندن حباب ترسی ایجاد کرده است که عملا نزدیک شدن به مرزهایش را نا ممکن می سازد .

این حباب ها ساخت دست بشر هستند و به راحتی می توان ایجاد و یا ناپدید شوند به نوعی حباب های کنترل شده که با نام شبکه های اجتماعی تعریف می شوند که به عنوان ابزار دست قدرت هایی که می توانند به هر سو سمت دهی کنند در این فرایند افرادی نیز هستند که در حباب های یکدیگر به دام می افتند و اقدام به عضو گیری داخل حبابی می کنند که می تواند به follower های آنها اشاره کرد این افراد در اصل هویت سازی را انجام می دهند که در بیشتر مواقع خود نوعی نیستند و با سمت دهی هم حباب های خود تغییر هویت می دهند و سعی دارند شخصیت حبابی خود را حفظ کنند و حتی برای شخیصت که به تازگی ایجاد کرده اند هزینه نیز پرداخت نمایند.

این حباب هر لحظه می تواند متلاشی شود و افراد خود را به جامعه تحویل دهد افرادی که تحت تاثیر گاز درون حباب ها مسموم شده اند و حال جامعه باید پذیرا این افراد باشند برای همین منظور جامعه با سرعت لاک پشتی خود مسیر توسعه را طی نموده است باید پذیرایی دنیای دیگری باشد که از آینده با حال برگشته اند آینده ای که بهترها و بدترین ها را دیده و شنیده ولی لمس نکرده است.

اگر می خواهیم دنیا را آهسته و آرام به پیش ببریم باید بدانیم جامعه رکن اصلی آن بوده و اینکه جامعه لاک پشتی ما نیاز به جامعه دارد که گروه ها ، تشکل ها و احزاب و هر آنچه که می توان نام جامعه نامید که حق ایجاد تفکرات هم سو داشته باشد و  حق دیگر که تنوع تفکرات و چند صدایی باید وجود داشته باشد نه یک صدایی برای همه با یک نوع تفکر.

آراز شاه

16/9/96

  • آراز شاه

شاید بیشتر شما عزیزان ویدئو در جواب مرگ بر آمریکا که یک معلم آمریکایی با آموختن زبان فارسی توانسته است پاسخی دهد را دیده باشید که صحبت از صلح می کند صحبت از دوستی و محبت می کند . می دانم جواب بیشتر ما هم صلح و دوستی است ولی سیاست ها فقط یک پاسخی دارد که ما با دولت آمریکا مشکل داریم نه با مردم آمریکا ، حال من سوالی دارم پس مردم ایران چه گناهی دارند که شما با دولت آمریکا مشکل دارید و آنها نیز فشار را بر مردم ایران وارد می کنند؟آیا آنها کاری می کنند که مردم ایران دولتش را تحت فشار قرار دهد تا بر کنار کند؟آیا مردم را تحت فشار قرار می دهند تا به دنیا بگوید تمامی مردم ایران مثل دولت هایشان هستند؟البته این حرف ها سنگین است و احتمال بسیار برای بنده پیگردی ایجاد کند ولی باید حقیقت را قبول کرد که فشارهای ناشی از این مرگ بر آمریکا یا اسرائیل یا هر کجای دیگر بیشتر به منزوی کردن ما تائیر می گذارد و جایگاه ما را در سطح جهانی پائین می کشد البته اگر به جهان خارج از ایران هم اعتقادی داشته باشیم و دنیا را جور دیگر معنی کنیم . کاش همان گونه که به موافقان مرگ بر امریکا اجرای اظهار نظر داده می شود برای مخالفان نیز این اجازه داده شود . برای این منظور می خواستم ویدئو به زبان انگلیسی تهیه کنم و در پاسخ به این خانم معلم محترم عرض کنم ولی راستش را بخواهید کمی ترسیدم و قضیه بشود مانند کلیپ Happy که تعدادی از دانش آموزان خوشحال تهیه کرده بودند و دستگیر شده اند . شجاعت و جرات حرف بزرگی است که فعلا من ندارم .دعوت می کنم شما رو به مشاهده ویدئو این خانم معلم محترم آمریکایی

برای مشاهده بروی لینک ویدئو کلیک کنید

  • آراز شاه

هر قدرت دنیا به سوی ما سیگنال های محبت و دوستی می فرست ما آنها را می گیریم و فیلتر می کنیم اخر برای چیست این همه مضحکه دیگران شدن،

چرا به جای زنده باد مرده باد نثار دیگران می کنیم و چرا خودمان باعث شکست ها می شویم اینها همه دردهایی است که باید زنجیری را پاره کند ولی فقط با جواب خفه شو مواجه می شویم

  • آراز شاه

شالوده رسیدن جامعه به دموکراسی و آزادی جامعه اولا سکولار بودن جامعه می باشد زیرا را که دموکراسی را اگر حتی در تعریف آن نیز در نظر بگیریم شامل قانونی با آزادی های جامعه و نیز حکومت قانون می باشد و این تناقض است که قانونی فراتر از قانون مورد قبول داشته باشیم و یا مجری قانونی با قانون خودش

  • آراز شاه